او از ماه نیامده است ...!

یحیی دوست کوچولوی من است. ۴ یا پنج سال دارد نحیف و لاغر ، و اندام ریزی دارد. غالب اوقات که در پارک قدم می زنم به سراغم می آید و دقایقی با هم صحبت می کنیم. بستگی به اینکه در جیب هایم چه باشد بعضا آدامس یا بیسکویت برایش می دهم و گاهی وقت ها یک لیره !  او به محض دریافت خوراکی یا پول غیب می شود و نیم ساعتی در قسمتهای دیگر پارک مشغول بازی کردن با دوستانش می شود. بعضا گلایه و حتی اعترافاتی هم می کند دایر بر اینکه پدرش صبح تمام پولها را با خودش می برد سرکار! و اینکه چند بار از فروشگاه زنجیره ای محل خوراکی کش رفته ! 
امروز بدون مقدمه گفت : «حق با سدات پیکر* است مملکت را نابود کردند» بعد اجازه گرفت و بسته نیمه پر آدامس مرا برداشت و دور شد.
پیکر رئیس فراری مافیا است و این اواخر در یوتیوب علیه دولت افشاگری می کند. دادستانی و پلیس که در حالت معمولی برای پرتاب لنگه دمپایی به گربه محل با آب و تاب پرونده باز می کنند، در سکوتی محض غرق شده اند. 
جامعه یادش رفته پیکر تا همین دیروز رفیق جون جونی همان کسانی بود که علیه آنها افشاگری می کند. حتی خانواده معمولی و تهیدست یحیی به سدات پیکر ایمان آورده اند و از او دیگر نه بعنوان رئیس یک گروه تبهکار بلکه یک آدم صادق و راستگو یاد می کنند!
ترکیه و ایران هزار فاکتور متفاوت هم داشته باشند ، مردمان یکسانی دارند. مردمانی تحقیر شده و فاقد حافظه تاریخی !!! هر دو ملت به الاغی که لگد بیاندازد می گویند : «ششدانگ مرد. آدم حسابی»! 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

چشمان باز ...

توجیه اشغالگری

دلی ملی لر دسته سی ...