چشمان باز ...


یک سریال تلویزیونی مستند امریکایی در یکی از کانالهای ترکیه پخش می شود که رویدادهای روزمره یک فروشگاه بزرگ خرید و فروش وسایل دست دوم را نشان می دهد.
فروشگاه وسیله مالک آن و فرزندانش و تعدادی فروشنده و کارشناس اداره می شود. مالک آن تیپی شبیه ایتالیایی ها دارد و در حین خریدها بیشتر به تاریخچه اشیا و اعتباری که بواسطه آن متوجه جنس می شود تمرکز دارد. 
پس از مشاهده چندین قسمت از سریال متوجه می شوید که مشتریان سفید پوست حتی اگر رفتار بی منطقی دارند توجیهات خاص خود اعم از عشق ، حس نیکوکاری و یا شرمندگی آنها است و در هنگام چانه زدن وقتی با قیمت ی دور از انتظار خود مواجه می شوند بیشتر به التماس روی می آورند تا عصبانیت و پرخاش!
اما مشتریان سیاهپوست غالبا دارای جسه های نامتوازن و چاق و از بدو ورود به فروشگاه عصبی و هتاک هستند و  تمام توقعاتشان بی منطق است و اگر نگهبان قوی هیکل سیاهپوست مداخله نکند آمادگی هرگونه پرخاشگری و خشونت را دارند و هنگام ترک فروشگاه نیز بد زبانی می کنند و غالبا تهدیدهایی هم در اظهاراشان است.
وقتی خوب دقت کنید می بینید که این همه اتفاقی نیست و سریال در مجموع به مخاطب حس نامطبوعی از نژاد سیاهپوست القا می کند و این در حالی است که تمام سیاهپوستان مذکور حتی اگر قائل به عمومیت ماجرا نباشیم شهروندان قانونی ایالات متحده امریکا می باشند و با این تحقیر سیستماتیک ، معجونی از نژادپرستی قطره قطره در کام تماشاگر سفید پوست جاری می کند و حس تحقیر را بر عکس آن نثار مخاطب سیاهپوست می کند.
جای سوال اینجاست که چنین کشوری چگونه می تواند خیرخواه مردم کشورهای ثالثی باشد. آیا وقتی کشوری شهروندان رسمی خودش را آماج چنین حملاتی قرار می دهد ، حمایتش از تبعه کشورهای دیگر تحت هر عنوان و بهانه ای که بوده باشد ، صادقانه می تواند باشد؟
من می گویم: قطعا نه.

                          کاظم محمدزاده

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

توجیه اشغالگری

دلی ملی لر دسته سی ...